در تاریخ سینمای ایران کمتر پیش میآید فیلمی بتواند با فروش میلیاردی به عنوان یک پدیدهی صنعتی از سینمای بدنه در گیشه موفق باشد و از طرفی دیگر با رعایت استانداردهای ظریف فنی و هنری، امتیاز عالی از جماعت منتقد و سینمانویس دریافت کرده و جوایز داخلی و خارجی را هم درو کند.
«جدایی نادر از سیمین» علاوه بر دریافت خرس طلایی و دو خرس نقره ای از جشنواره برلین امسال و کسب جایزه گسترش فیلمنامه جشنواره آسیاپاسیفیک، و پنج سیمرغ بلورین، یکی از نادرترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است که تاکنون منتقدان نشریات و سایتهای معتبری چون سایت اند ساند، اسکرین دیلی، هالیوود ریپورتر و ورایتی، زبان به تمجید و تحسین از آن گشودهاند.
خبرگزاری «رویترز» نیز با انعکاس خبر نمایش فیلم «جدایی نادر از سیمین» این فیلم را شایسته دریافت خرس طلای برلین و موجب هیجان این رویداد سینمایی دانست. «رویترز» با اشاره به اینکه فیلمهای بخش رقابتی جشنواره برلین که تا امروز نمایش یافتهاند، نتوانستند مورد توجه منتقدان قرار بگیرند، ساخته جدید فرهادی را نقطه عطف جشنواره برلین نام برد.
از اینها گذشته، اصغر فرهادی که چندی پیش در نشریات سینمایی از نگاه منتقدان و سینماگران ایرانی به عنوان کارگردان برتر دههی هشتاد سینمای ایران برگزیده شده بود، برای اولین بار نیز موفق شد تا فیلمی از ایران را در رده بهترینهای تاریخ سینمای جهان قرار دهد.
روز گذشته وب سایت IMDb که معتبرترین سایت در زمینه رتبه بندی فیلمهای تاریخ سینما محسوب می شود، در نظرسنجی از کاربرانش که به صورت مداوم انجام می شود، فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی را در جمع سه فیلم برتر تاریخ سینما در ژانر درام معرفی کرد و امروز نیز این فیلم توانست در لیست ??? فیلم برگزیده تاریخ سینمای جهان این سایت معتبر قرار بگیرد.
قرار گرفتن یک فیلم ایرانی در فهرست فیلمهای برتر تاریخ سینمای جهان، آن هم در روزهای نخست سال نود، میتواند نوید آغاز یک دورهی بکر و تازه برای سینمایی ایران باشد که همیشه رویایی فتح بازارهایی جهانی را در سر پرورانده است.
چندی پیش نیز «نانی مورتی»، کارگردان نامدار سینمای جهان، حق توزیع و پخش جدیدترین ساخته اصغر فرهادی را در ایتالیا خریداری کرد. تا از طریق کمپانی خود، «ساچر فیلم»، این فیلم را در ماه ژوئن (خرداد ماه) بهطور گسترده در سینماهای ایتالیا به نمایش درآورد. و نیز در سینماهای فرانسه، آلمان و انگلیس نیز به نمایش عمومی درآید.
برخلاف رویکردی که مدتی است در برخی رسانهها به وجود آمده و اصرار دارد با توسل به نوعی نمادجویی تاریخ گذشته، نمادهای خاصی از این فیلم دریافت و پیامهای مخصوصی از آن بیرون بکشد و با همان شدت آن را قضاوت کرده و محاکمه کند، فیلم فرهادی اما فقط یک زاویه جدید و واقعی به زندگی است و شاید تنها تقصیرش همین واقعگرایی مفرطش باشد که چنین روی روح و روان مخاطب بومی اثر میگذارد.
از طرفی دیگر با استقبالی که مخاطبان غیر ایرانی که از این فیلم از خود نشان دادهاند، میتوان عنوان کرد که دنیای که فرهادی خلق میکند بازنمای یک دنیایی امروزیاست و چندان وابسته به فضای جغرافیایی نیست و میتواند جهان شمول نیز باشد، حرفهای خود فرهادی نیز چنین نگاهی را تایید میکند.
اصغر فرهادی در نشست خبری این فیلم در روزهای جشنوارهی برلین عنوان کرد که: «جدایی نادر از سیمین بعد جهانی دارد و داستان آن محدود به ایران نیست. ما آنچه انجام میدهیم را با استانداردهای گذشته مقایسه میکنیم. آن استانداردها را دیگر نمیتوان مستقیما بهکار برد، درنتیجه هیچ استانداردی وجود ندارد که شما بتوانید بهعنوان الگوی کارهایتان قرار دهید.یک فرد امروزی با یک زندگی مدرن مشکلات عدیدهای دارد، بنابراین من فکر میکنم انسانها به دنبال تعریف جدیدی از زندگی هستند.»
وقتی فرهادی با خرس طلایی برلین به ایران بازگشت به افتخارش مراسمی در خانهی سینما برگزار شد و مدیر عامل خانهی سینما با بیان اینکه سینمای ایران تنها و تنها سفیر سرزمین ایران در آن سوی مرزها است در ستایش فرهادی و آخرین فیلمش سخن گفت.
عسگر پور گفت: « نویدبخش روزهای خوب پیش روی سینمای ایران است. در طبقهبندیهای مرسوم منتقدان فیلمهای سینمایی عموما به کارهای گیشهپسند و یا جشنوارهای تقسیم میشوند، اما در مقاطعی با فیلمهایی روبرو میشویم که این قاعدهها و تقسیمبندی را پشت سر میگذارد. از دوستانی که قاعدهها را میشکنند و تعاریف مرسوم را به تعاریفی جدیدتر میرسانند باید سپاسگزار بود.»
این یعنی تولد سینمایی با قابلیتهای استقبال داخلی و خارجی، بی تردید «جدایی نادر از سیمین» بالاتر از استانداردهای سینمایی ایران است و با قرار دادن آینهای در مقابل مخاطب ایرانی، نگاه او را به خودش برمیگرداند و از این منظر نه تنها هیچ باجی به مخاطب نمیدهد بلکه اورا درگیر مسئلهای اساسی چون دروغ و اخلاق میکند، و در ادامه با واگذاری پایانهایی منحصر به فرد، مخاطب را در روند فیلم شرکت میدهد.
پایان تلخی که در سینمایی فرهادی شاهدیم تنها یک پایان تلخ نیست، بیشتر تجربهی سخت و سنگینی از حس مشارکت و مسئولیت است برای مخاطب، آن هم مخاطبی که به انفعال و نتیجهگیریهای رایج سینمای کلاسیک و گیشه عادت کرده است، هرچند این پایان تلخ بهتر از یک تلخی بیپایان است.
این فیلم، بیشتر از تمامی کمدیهای بزن و بکوب و ملودرامهای دختر پسری که گاهی در میان لودگیهایشان پیامهای مستقیم اخلاقی ارائه میدهند و یا برای اثبات حسن نیت و با مایههایی از ریاکاری مفرط و آشکار، شعارهای جامعه پسندانه سر میدهند و با خلق موقعیتهای شرم آور سنگ ارزشها و اخلاقیات را به سینه میزنند به فکر اجتماعی است که در آن ساخته شده است.
تا اینجای کار شاید فرهادی همچون کیارستمی سینماگر مطرح و معروف جهانی نباشد، تا اینجای کار شاید نامش در بین صد سینماگر تاثیرگذار جهان جایی نداشته باشد، اما در نوع خودش پدیدهای متفاوت است سینمای کیارستمی تنها مخاطبان خاص را به خود جذب میکند و سالهاست که نمایش عمومی داخلی نداشته است.
اما سینمای فرهادی از این منظر یک پدیده است که توانسته موجی از استقبال داخلی را به وجود آورد و سینمای ایران را جان تازهای بدهد، خود کیارستمی وقتی داشت جایزهی فرهادی را در خانهی سینما به او میداد با تواضع گفت: «من از تو ممنونم که این سینما را مجددا زنده کردی!»
زنده بودن سینمایی که چند سالی بود چندان خبری در عرصههای جهانی از آن نبود و به یک نوع خاموشی گرفتار بود و از طرفی دیگر در فضای داخلی با بحران مخاطب روبرو بود واقعا غنیمت و ارزنده است و به قول رخشان بنی اعتماد به یادمان میآورد که سینمای ایران هنوز وجود دارد.
بنی اعتماد در یادداشت خود نوشته بود: «فیلم «جدایی نادر از سیمین» را دیدهایم، میبینیم و همچنان خواهیم دید تا یادمان نرود که هنوز سینمای ایران وجود دارد.»
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی