نگرشی نوین روی آفرینش موسیقی ایران
در طول این سالها من شنیده ام که اضهار نظراتی در مورد هارمونی زوج بدون دانستن حقیقت آن شده و آن را ندانسته محکوم کرده و یا با گرفتن چند ایراد فیزیکی آنهم آکوستیک اصلا هیچ علاقه ای به شنیدن و فهمیدن اینکه بالاخره یک هنرمند موفق شدسیستمی پولیفونیک را بر مبنای موسیقی کشورش با تحقیقات گسترده بیافریند که بسیار خوش آهنگ تر برای موسیقی ماست و آن را آرمونی زوج نامیدبشود. اینشت که من را بر این فکر فرو برد تا اصلا کل ماجرای چندصدایی شدن ملودی های مدال ایرانی را از اول طی یک رساله نظری و سپس آرمونی بنویسم که همه آن را از آنالیز کارهای مرتضی حنانه بدست آورده ام. بله او کار کرد و حرف نزد اصراری هم بر ابتکار خود روی موسیقی ایران نداشتُ ولی تمامی این زحمات برای فرهنگ همین سرزمین بود و چه بد که هستند همیشه افرادی که بخل و حسادت مجالشان نمیدهد.وکار به اینجا میرسد که یک آرمونی عظیم برای چند صدایی کردن موسیقی ایران آنقدر که باید یا فهمیده نشد و یا مطرح نگردید.ولی آثاری که روی این آرمونی نوشته شده سبک خاص کمپوزیتور را رقم زده است. مدها در ذات خود اشلهای پایین رونده ای هستند که درجه پنجم در آنها فاقد هرگونه جذابیتی است.مگر آنکه یک اکتاو پایین تر از تونیک قرار بگیرند،لذا هرگز نمیتوانند در این آرمونی-آرمونی زوج- مورد استفاده قرار برند. بر عکس فاصله چهارمی که دو طرف هر تتراکورد است و حتی در موسیقی ایرانی و بطور کلی موسیقی شرق امروزی است نسبت هر دو سیم را روی ساز را فاصله چهارم تشکیل میدهد.به عبارتی هر چهار سیم هر ساز را نسبت به هم به فاصله چهارم درست کوک میکنند بنابراین فاصله جهارم میتواند مبدا یک آکورد دو صدایی در آرمونی زوج بشود. اکنون که این فاصله درست را در پولیفونی موسیقی یونان و ایران میشود پیگیری کرد میتوان پی برد که در ایران فاصله چهارم از فاصله های اصیل و والا و جذاب بوده حال باید صدای سومی هم بشود برایش پیدا کرد که بتواند آن دو را به یک سه صدایی تبدیل کند. آن صدا چیست؟در اینجا لازم میدانم در مورد آرمونی زوج توضیحاتی بدهم تا موضوع روشن تر شود. برای چه فواصل 1-3—5- 7-9- 11 13 و نه 1-2-4-6-8-10. برای جه در ترکیب یک آکورد باید حتما از فواصل فرد استفاده شود؟در حالیکه راه دیگر یعنی انتخاب فواصل زوج نیز وجود دارند.من در آینده نزدیک هارمونی زوج را باز خواهم کرد. حتی علم آکوستیک هم امروزه از این مسئله نمیتواند دفاعی بکند.در دنیای جدید گوش ما عادت به گوشخراش ترین اصوات دارد.فیزیک آکوستیک عملا دستش در حنا مانده و نمیتواند از خیلی مسائل فیزیکی امروزه دفاع کند که فیزیک اپتیک آن را بهتر ثابت میکند.بله دوستان شنیدن کی بود مانند دیدن. مثلا آیا شنیدن فواصل پنجم مطبوع است؟یا چون آرمونیک های صوتی لوله و سیم بصورت فرد تکرار میشوند حالا دیگر باید دست از هارمونی تونال دیاتونیک مضحک غربی بر نداشت؟ نه امروز همه این دلایل مردود هستند و گوش انسان صدای توربین هواپیما را با جون و دل می پذیرد. و لذت هم میبرد .ما در قرن 21 به استقلال نوت و اصوات جدید که دستاورد قرن بیستم بوده هنوز نرسیده ایم و این باعث ناراحتی هنرمند را فراهم میاورد.پس اساتید چه میکنند.سازهایی بدست گرفته ایم که اصلا اصالت ایرانی ندارند و آنها را در کاشغر چین هم میشود دید و در ترکمنستان هم وجود دارند.پس از بابت سازهایمان هم شانسی نداریم در واقع با تار بیگانگان موسیقی ایرانی اونم از جه نوعش میزنیم.وسازهای خودمان را فراموش کرده ایم.آخر ساز تار در دست زردپوستان غرب جین چه میکند؟اینجا جای فکر وجود دارد .بله جاده ابریشم هم به فرهنگ ما بسی لطمه زد.فقط جای شکرش باقی است که با تار و سه تار موسیقی هگزاتونیک ترکان چین را اجرا نکردیم و همان آوازها و ترانه های باستان خودمان را با سازهای عاریه ای آنان زدیم.چرا در بین اسامی گوشه و ردیف ها اسامی بسیاری غیر ایرانی وجود دارد که گواه مهاجرتهایی به سرزمین ما بوده است.در چنین شرایطی برای شناختن موسیقی اصیل فقط آواز ایرانی میتواند مشکل را کم کند.زیرا به زبان فارسی خوانده میشود.سازهای ما یعنی عود و چنگ و فلوت در دستان اعراب و سازهای چینی و ترکمنی و قزاقی نتیجتا در دستان هنرمند ایرانی با کمی دفرمه شدن به اجرا در میآید.جای شکرش باقی است که ملودی های ما دارای ساختار مدال هستند و این نشان از گذشتگان میدهد و فرهنگ مردم ایران را در آوازشان میشود دریافت و تحقیق کرد.در طول سالها جنگ خود اقوام آسیای میانه به فرهنگ ایرانی رو آورده و ایرانیزه شدند و موسیقی آنها هم دگرگون شد.بله از تلفیق دوچیز اصل میتوان یک چیز ناخالص که خود ویزگی اصل ر و خالص را دارد مانند آب زلال را در آورد.از ترکیب هیدروزن واکسیزن هم آب حیات بوجود میآید که برای بقا مورد نیاز است.موسیقی سنتی هم اصیل نیست و نمیتواند ویزگیهای موسیقی این سرزمین را بارز کند پس از آن میگذرم.و به سمت اصالت گمشده میرویم. اصالتی که در آواز ایرانی هنوز زنده تر است.متاسفانه هیچ مدرکی هم از گذشتگان باقی نمانده تا کمی کمک به ما بشود.ولی آنچه هم مانده غنیمتی است.— امیر علی حنانه تهران
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی