امروز داشتم یکی از نوشته هام رو میخوندم که به یک نکته جالب رسیدم.بعد که فکر کردم دیدم این همون بازی با کلماته که گاهی همه چیز رو از این رو به اون رو میکنه .فکر کردم شاید برای شما خواننده عزیز هم جالب باشه.
نثر زیر رو کامل بخونید -
تصنیف شکوفه را شنیدهای ؟
گوش کن ...
این - نوای بهار است که سرداده
نوای سر سبزی را.
دل بسپار به صدای بلبلان عاشق
ببین چگونه در انتظار میخوانند و پر میکشند.
نفس بکش...
حس میکنی ؟
آری سینه ات مرطوب میگردد
این عطر بهار نیست.
این اشک شکوفه است.
این ترنم خیس بودن است.
در این بازار سخت
فخر می فروشدگل به شکوفه ها.
چقدر کوتاه است عمر زیبایی
گوش کن ...
میشنوی خوش آمد گویی شکوفه ها را ؟
میتوانی دوستشان داشته باشی
میتوانی بدون ترحم دوستشان بداری؟
که میداند چند شکوفه است در یک بهار
که می ازمایندجان دادن را؟
صدها شکوفه ؟
یک جهان شکوفه ؟
آری بیش از اینهاست گر بنگری.
همانهایی که می ایستند هر روز در مقابل دیدگانی مسخ
و سر میدهند نوید بهار را
تازه هستند
بویشان کن ؟
گویی بوی مرگ میدهند.
زیبا هستند
ولیکن فریاد میزنند
جاودان نیستند.
چقدر کوتاهند برقامتمان
وما تنها مینگریم....
کاش میدیدیم....
کاش پیشتر ها با دل میماندیم
کاش از یاد نمیبردیم
شکوفه بودن هم زیباست.
..................................
حالا از ابتدا فقط جملاتی که پررنگ هستند رو بخونید . تفاوت رو احساس میکنید ؟
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی