جهان ِ بدون ِ بانو، جهان سیاهپوش و غریبی است. جهانی است که در آن، دیگر فصلها عوض نمیشوند.
همیشه زمستان است. با صدای سوزی همیشگی که از لای درز درهای چوبی بهشت و جهنم، درهای چرمی سالنهای تئاتر، درهای آلومینیومی سینماها و پنجرههای پر از لک خانههای غمگین میآید!
در جهان بدون بانو، شبها از ماه خبری نیست. چرا که ماه فقط به مهمانی بانو میآید و هیچ فصلی، فصل انار نیست. چرا که انار فقط در حیاط خانه بانو میروید. و هیچ آینهای شناسنامه ندارد در جهان بدون بانو!
کسی برای دختران کوچک یتیم که پابرهنه از زیر درختها رد میشوند و آواز شترها را در خواب، به زبان مادری گریه میکنند، لقمه نان و خرما نمیگیرد. در جهان ِ بدون ِ بانو، هیچ گردنبندِ مرواریدی نیست. همه گردنبندها زنجیرهای نازکی از خارهای کوچکاند که به گردن دخترهای سه ساله میاندازند و آنها را به اسیری میبرند. همه گردنبندها در تقسیمهای ناعادلانه شریک میشوند. هیچ کس را به مصالحه نمیکشانند. هیچ دو برادری را با هم آشتی نمیدهند. در جهان بدون بانو، برادران با هم قهر میکنند و کسی برای به دنیا آمدن دختران، به مادران تبریک نمیگوید!
در جهان بدون بانو، جایی برای دختران نیست. دختران سهمی از آب، درخت، پروانه، آواز شتر، نمک، قالیچه، آوازهای محلی، خنده، پرندگان مهاجر، سیب، ستارههای دنبالهدار، بادام کوهی، نیایش سحرگاهی، سنگ مرمر و دنبالههای بلند لباسهای توری عروسی ندارند.
در جهان ِ بدون ِ بانو، تنها سهم دختران، قطعه زمینی است که صدای گریه آنها را بمیراند، برای همیشه. تا ته خاکهایی که حتی ریشه درختان نیز به آن نمیرسد. تا سنگ. تا دهانهای بستهای که یاد گرفتهاند گریهها را بخورند و بغضها را نشکسته فرو دهند.
جهان بدون بانو، شکل ِ جهان نیست. جهان بدون بانو، شکل نابودی جهان است و هر آوازی که در آن خوانده شود، شکل مرثیه ممتدی از شبهای بیستاره است که بیوهها دسته جمعی آن را میخوانند و سر به بیابان میگذارند.
در جهان بدون بانو، کسی برای همسایه دعا نمیکند. روی دیوار همسایه همیشه جغد شوم نشسته است و از خانهاش صدای شیون میآید. در جهان بدون بانو، همه فقیرند. هر روز ظهر به در خانههای یکدیگر میروند و گرسنه باز میگردند. کسی صدای خواهش آنها را از نوک انگشتهایشان و شیار مورب چشمهای گود گرفته و غمناکشان نمیشنود.
در جهان بدون بانو، همیشه تشنگی بیشتر از آب است. قحطی بیشتر از غذا و کسانی که حقشان را در تکه زمینهای کوچک و بیشکلی ذخیره کردهاند همیشه دست بسته و محکوم، به کسانی خیرهاند که آن تکه زمینها را در چمدانهایشان میگذارند و به نام خودشان از آنجا میبرند. در جهان بدون بانو، کسی به آنها اعتراض نمیکند. حواس همه تنها به خودشان است. به پنجرههای خودشان. پردههای خودشان. سفرههای خودشان. گردنبندهای خودشان. لقمههای خودشان و هر چیزی که در این دنیا به نام آنهاست، بدون آنکه بدانند هیچ به آنها متعلق نیست و به زودی نامشان از روی همه چیز پاک خواهد شد. حتی از روی سنگ قبرهای لبپریده بلند و چهارضلعی بداخلاق و پرادعایشان!
ویولون، سازی با توانمندی های بسیار در زمینه اجرای موسیقی است و این موضوع حاصل از امکاناتی است که پیش از هر عاملی، ساز با ویژگی های منحصر به فرد خود در زمینه طراحی و ساخت و نیز اصلاحات انجام گرفته بر روی آن در طی چند قرن، در اختیار نوازندگان و آهنگسازان قرار داده است و هنرمندان با بهره گیری از این خصوصیات، تکنیک های مختلف نوازندگی این ساز را ابداع کرده و آن را پرورش داده اند.
با نگاهی بر آثار بر جای مانده از نوازندگان بزرگ ویولن و سیر پیشرفت و تکامل تکنیک نوازندگی این ساز در طی تاریخ، به اسامی بزرگانی چون کرلی، تارتینی، ویوالدی، ویوتی، پاگانینی، ویوتام، وینیاوسکی و... بر خواهیم خورد که هر یک در دوره حیات خویش با نوآوری ها و ارتقای سطح تکنیک در زمینه نوازندگی و آثار، باعث پیشرفت و تکامل هنر نوازندگی این ساز گشته و جالب اینجاست که این پیشرفت هم گام با تکامل ساخت ویولن و آرشه بوده است.
در این میان، توانمندی ویولن در زمینه نواختن نت های مشخص به اشکال متفاوت در پوزیسیون ها و سیم های مختلف و با آرشه گذاری های گوناگون باعث می گردد تا دست نوازنده ویولون در اجرا بسیار باز بوده و نوازندگان مختلف با نگرش ها و دیدگاه های متفاوت اجرایی، انواع مختلفی از ادیت در ویولن را در اجرای جملات آثار برگزینند و از همین روست که همواره شاهد اجراهایی با خصوصیات و تاملات کاملا متفاوت با یکدیگر از یک اثر هستیم و همین تفاوت نگرش ها و قرائت ها است که باعث بروز خلاقیت ها و آفرینش های مجدد و زیبا از یک اثر مشخص می گردد.
اما در این میان نکته ای که نباید از آن غافل بود تاثیری است که ساختار بعضی جملات خاص در آثار، بر ادیت قطعات می گذارد. همانطور که اشاره شد نوازندگان با دیدگاه های متفاوت اجرایی و نیز بهر گیری از ویژگی های منحصر به فرد ویولون، امکان انتخاب و گزینش حالات متفاوتی از اجرای جملات در یک اثر را خواهند داشت؛ اما گاه عوامل ساختار باعث می شوند تا انواع گزینه های متفاوت و قابل اجرای یک جمله خاص کنار گذاشته شوند و در نهایت یک منطق، حاکم بر روش اجرای یک جمله گردد.
• فرم اجرایی جملات اولین و مهمترین عامل تاثیرگذار بر منطق آرشه و انگشت گذاری است. در بسیاری از قطعات، مجموعه میزانهایی وجود دارند که به لحاظ شکل و فرم اجرایی دارای ساختاری یکسان و همانند هستند و به طور معمول برای نواختن آنها از یک یا چند تکنیک خاص که حالتی تکرار شونده دارد، استفاده می گردد.
• عامل بصری در نوازندگی ویولن که به درک بیننده از نوازندگی شخص باز می گردد و تاکید بر "ماهیت دیدن" از آنچه به مورد اجرا است، دارد. به گونه ای که گاه منطق حاکم بر بینایی و زیبایی شناسی حاصل از آن حکم می کند تا گزینه ای مشخص از میان سایر گزینه های ممکن، انتخاب شود و سایر گزینه ها بر اثر منطق حاکم بر این عامل، برای اجرای یک جمله به کنار گذاشته شوند.
جالب اینجاست که در زمینه نوازندگی ویولن هرگز نباید از تاثیرگذاری عامل بصری نواختن این ساز بر شنونده غافل بود و این از مواردی است که جاذبه و کشش بسیاری را در زمینه علاقه مندی به این ساز و لذت از نواختن آن ایجاد می کند. بنابراین، این اصل هم در شیوه نواختن زیبا و صحیح این ساز و رعایت اصول نوازندگی ویولن و هم در نحوه ادیت در ویولن بهتر است مورد توجه قرار گیرد.
• عامل شنوایی که تاکید بر "ماهیت شنیدن" شخص شنونده دارد و متاثر از عواملی چون تمپو، قدرت صدا، گلیساندو، زنگ و تمبرهای مختلف صدایی قابل اجرای یک نت و یا یک مجموعه نت می باشد و حاصل از امکاناتی است که ساز و تکنیک اجرایی در اختیار نوازنده قرار می دهد. این عامل نیز می تواند منطق حاکم بر گزینش نوع خاصی از ادیت در هنگام نواختن یک جمله گردد.
• وابستگی موسیقی به زمانه و دورانی که موسیقی در آن تصنیف گشته و سبک موسیقایی رایج در آن دوران هنری و وابستگی این شاخه از هنر به دیگر هنرها چون نقاشی، معماری و... نیز می تواند باعث گردد تا سیاقی خاص بر روش آرشه و انگشت گذاری حاکم گردد.
در اینجا لازم به یادآوری است که گاه ترکیبی از عوامل فوق می تواند تاثیرگذار بر منطق ادیت جملات خاص گردد. حال با این مقدمه، می توان به چگونگی تاثیرگذاری ماهیت عواملی چون دیدن، شنیدن، سبک و... و تاثیر آنها بر موسیقی که ایجاد کننده ساختار و فرم اجرایی در جملاتی خاص است، پی برد و از منطق انتخاب و گزینش ادیت در دسته جملاتی که این عوامل بر آنها تاثیر گذاشته است، آگاه گشت
گنج صدا» یکی از آلبومهای منتشر شده از ارکستر مجلسی هنرمندان موسیقی در وین، به رهبری بیژن خادم میثاق است. این هنرمند ایرانی که در تهران و خانوادهای هنرمند متولد شده از کودکی در اتریش به تحصیل موسیقی مشغول بوده و در سالهای پیش از انقلاب، بارها با ارکستر مجلسی رادیو و تلویزیون ملی ایران و همچنین ارکستر سمفونیک تهران به عنوان تکنواز، برنامه اجرا کرد.
بیژن خادم میثاق پس از انقلاب دیگر به ایران بازنگشت و همچنان در اتریش به فعالیتهای هنری خود مشغول است.
آلبوم «گنج صدا» با اثری از فریتس کرایسلر آغاز میشود؛ آهنگساز اتریشی که در زمان خود از ویلننوازان سرشناس در وین بود. قطعه «سنکپ» از او در این آلبوم اجرا شده، کاری که در اصل برای ویلن و ارکستر زهی ساخته شده ولی محبوبیت فراوانی پیدا کرده و برای ویلن و پیانو، یا ویلنسل و پیانو هم تنظیم شده است.
آلبوم «گنج صدا» با اثری از فردریک شوپن، آهنگساز لهستانی ادامه پیدا میکند. آهنگسازی که به دلیل آثار رومانتیک و پرآوازه اش برای پیانو به «شاعر پیانو» شهرت پیدا کرد. اثری که از او در این مجموعه اجرا شده «مازورکا» نام دارد.
مازورکا در واقع نام یک رقص شاد و سه ضربی لهستانی است ولی بسیاری اوقات، آهنگسازان، عنوان «مازورکا» را برای آن دسته از آثارشان که با الهام از این رقص ساخته میشود هم بهکار میبرند؛ مانند شوپن که اثری به این نام را برای ارکستر زهی ساخته است.
این آلبوم همچنان با قطعات رقصگونه ادامه پیدا میکند: موریس موزکووسکی، آهنگساز آلمانی (با تبار لهستانی)، پس از شوپن برای نوشتن کارهای پیانویی بسیار شهرت دارد. امروزه البته کمتر نامی از او به میان میآید ولی در اواخر سده نوزدهم بسیار معروف بود.
یکی از موفقترین کارهای او «رقصهای اسپانیایی» است که برای دو پیانو نوشته شده ولی بعدها برای پیانوی تکنواز و همچنین برای ارکستر زهی هم تنظیم شد. ارکستر مجلسی هنرمندان موسیقی، برداشت زهی این اثر را در آلبوم «گنج صدا» اجرا کرده است.
در کنار چنین آثار سرخوشانه و رقصگونهای، این آلبوم، آثاری شاعرانه را هم در خود دارد. یکی از آنها، قطعه «بالاد» اثر ادوارد گریگ، آهنگساز نروژی است. در ساخت این اثر از ترانههای محلی نروژی هم الهام گرفته شده و فضای اثر، آْکنده از اندوه است.
«گنج صدا» در نهایت با اثری از روبرت شومان به پایان میرسد: یکی از بخشهای قطعهء «نماهای جنگل»، اثری نُه بخشی که در این آلبوم، بخش نخست از آن با عنوان "سرآغاز" اجرا شده است.
بهنظر میرسد این آلبوم، اثری شنیدنی برای دوستداران موسیقی کلاسیک در سطح عمومی است.
observe the rules of etiguentte.
you are free to go wher you please.
A Mirror forgets what it sees.
we will no longer tolerate this kind of oppression....................
انچه نوشتی مستحق آنی که تو را به وجود آورد.
برای همینه که هنوز به ما میگن جهان سوم. هنوز نمیتوانیم در مورد نظراتمون صحبت کنیم وبه جای اون ناسزا میگیم.
واقعا برات متاسفم و برای خودم که باید تو رو به عوان یک ایرانی بپذیرم
ناراحتی لطفا دیگه به این وبلاگ نیا تا هم من رو خوشحال کنی هم خودت رو.
ممنون
محمد رضا گلزار قراردادی میلیاردی با دفتر تولید سریال «قهوه تلخ» (برادران آقاگلیان) امضا کرده و قرار است امسال.... | |
محمد رضا گلزار با دستمزد یک میلیارد تومانی به قهوه تلخ میآید.
پارس توریسم: محمد رضا گلزار قراردادی میلیاردی با دفتر تولید سریال «قهوه تلخ» (برادران آقاگلیان) امضا کرده و قرار است امسال در دو فیلم سینمایی این تهیع کننده و چند قسمت از مجموعه ویدیویی مذکور بازی کند.
گویا او در قسمتهای پایانی این سریال که اواخر تابستان یا پاییز امسال ضبط خواهد شد، مقابل دوربین میرود. همانطور که دربرنامه 7 نیز عنوان شد گلزار اسپانسر با رقمی در حدود 3میلیارد را جذب دفتر تهیه کننده قهوه تلخ کرده است.
|
به نقل از سایت سیمرغ |
|
بیشتر تدارکات این مهمانی را خود مریم سلطانی انجام داده ولی خب خودش می گوید که ... | |
به دعوت مریم سلطانی بازیگر موفق و خوب سینما و تلویزیون کشور که فیلم ها و سریال های بسیار خوبی را در کارنامه دارد,شام مهمان او می شویم.
در این مهمانی که مادر مریم سلطانی نیز حضور دارد,رابعه اسکویی بازیگر سینما و تلویزیون نیز پس از دقایقی همراه این مهمانی میشود. بیشتر تدارکات این مهمانی را خود مریم سلطانی انجام داده ولی خب خودش می گوید که مادرش نیز در درست کردن قسمتی از غذاها کمک کرده است. بر روی میز غذا می توان غذاهای مختلف ایرانی دید که واقعا سلیقه بی نظیر یک خانم ایرانی که بازیگر موفق سینما نیز می باشد را نشان می دهد.بر روی میز می توان به غذاهایی همچون:خورشت کنگر,قورمه سبزی,آش رشته,شله زرد,سالاد شیرازی,خورشت ترش مرغ و....
اشاره کرد که به سلیقه زیبای مریم سلطانی چیده شده بود. مریم سلطانی در مورد غذای محبوب خودش می گوید: غذای محبوب من قورمه سبزی هستش که باید بگم که فقط قورمه سبزی های مامانم را دوست دارم چون بی نظیر درستش می کند که هنوز به خوبی مامانم نمی توانم درست کنم.
مریم سلطانی بازیگر و کدبانوی ایرانی احترام خاصی برای مهمانان خود قائل است که صمیمیت او باعث گرمی این مهمانی شده بود. |
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی